تحولات نظام بانکی، همواره مبتنی بر نیاز مشتریان رو به جلو و در حال توسعه و تقویت است، به گونهای که در سالهای اخیر شبکه بانکی به سمت الکترونیکی شدن و سپس بانکداری دیجیتال و هوشمند حرکت کرده است. اما در این میان، ضرورت رسیدن به بانکداری هوشمند به دلیل تنوع نیازهای مشتریان، موضوع مهمی است که نتایج مثبت آن نسبت به گذشته دوچندان است. این نوع بانکداری از منظر مشتری، رویکردی است که در بستر آن، نیازهای مشتری در کمترین زمان و با کمترین هزینه، تامین میشود. به گونهای که تعامل مشتری و بانک، با استفاده از دادههای یکپارچه شکل میگیرد و امکان نظارت و تصمیمگیری دقیق و درست را در اختیار بانک قرار میدهد و در سوی مقابل نیز به رضایت مشتری توجه دارد.
محمدمهدی فاطمیان، رئیس انجمن فینتک در گفتگو با هفتهنامه تازههای اقتصاد، در اینباره با اشاره به اینکه بانکداری فعلی کشورمان با مدل هوشمند فاصله دارد، بیان داشت: بانکها در شرایط کنونی باید به سمت هوشمندسازی حرکت کنند و این در حالی است که هزینه هوشمندسازی و مدرن کردن خدمات بانکداری، خیلی سریع به بانک برمیگردد. همچنین یکی از مزایای مهم بانکداری هوشمند در کنار سلامت نظام بانکی، حل معضل ناترازی بانکهاست.
فاطمیان معتقد است که در موضوع نظارت شبکه بانکی، هر چقدر در حوزه دیجیتالی شدن تلاش کنیم، باز هم عقب هستیم و کافی نیست، چون این موضوع یک ابزار نظارت است و باید به آن توجه ویژهای داشت.
در ادامه مشروح گفتگو با محمدمهدی فاطمیان، رئیس انجمن فینتک را میخوانید:
با توجه به اینکه بانکداری در کشورمان در مرحله گذار از دیجیتال به بانکداری هوشمند است، به نظر شما ویژگیها و مشخصههای بانکداری هوشمند چیست؟
در حال حاضر، همانطور که در سوال اشاره شد، در برههای هستیم که فضا در حال تغییر است، ولی در کشورمان فضای سنتی همچنان بر تکنولوژیهای به روز سیستمهای بانکداری، حاکم است. فرضاً اگر بررسیای داشته باشیم در خصوص نئوبانکها که در بسیاری از کشورها، در حال جایگزین شدن به جای سرویسها و خدمات بانکداری سنتی است، نتیجه میگیریم که در درجه اول روح حاکم بر صنعت بانکداری اصلاح شده و سپس در لایه نرمافزار و سختافزار، به شکل سرویس بانکداری به مشتری نهایی ارائه میشود.
بنابراین در درجه اول، باید روح حاکم بر صنعت بانکداری کشور اصلاح شود تا به سمت بانکداری هوشمند حرکت شود. در ایران فضا متفاوت است، به گونهای که همچنان فضای سنتی حاکم است، اما روح دیجیتالی شدن در نرمافزارها و خدمات نرمافزاری نیز مشاهده میشود. اما در مجموع، فاصله بانکداری ما با بانکداری هوشمند، همچنان معنادار است و دلیل آن به عدم اصلاح فرهنگ سازمانی در این فضا بر میگردد. از سوی دیگر بانکها، هنوز با بروکراسی اداری زیادی دستوپنجه نرم میکنند.
با این توضیحات، تفاوتهای بانکداری هوشمند با بانکداری دیجیتال و الکترونیک در چیست؟
ویژگیهای بانکداری دیجیتال در حقیقت اتفاقاتی است که در حدود ده سال اخیر در شبکه بانکی رقم خورده است. به بیان دیگر، بخشی از خدماتی که نیاز به مراجعه حضوری در شعبه بانک داشتند، در فضای دیجیتال و اینترنت، ارائه شده است. حال در بانکداری هوشمندی که در خصوص آن صحبت میشود، در کنار نداشتن شعبه، یک سری اتفاقات دیگری نیز در این فضا رقم میخورد، به گونهای که بانکداری بر اساس اشخاص است، اما به صورت سیستمی شکل میگیرد. مثلاً الان اگر یک شخص برای دریافت وام به شعبه بانکی مراجعه کند، روند کار بدین صورت است که به صورت کاملاً دستی، سوابق و امتیازات مشتری را بررسی و نتیجهگیری میکنند، در ادامه نیز تحلیلی که بعضاً ممکن است سلیقهای هم باشد، ارائه میشود که در نهایت به سازوکاری برای پرداخت تسهیلات منجر میشود. حال تمام موارد مذکور، میتواند به صورت هوشمند و بر اساس تکنولوژیهای هوش مصنوعی اتفاق بیفتد و مشخص شود که رفتار یک مشتری در سیستم بانکی به چه صورتی بوده است و اینکه در نهایت مشتری بتواند، گزینه و پیشنهاد مناسب برای دریافت تسهیلات را در نرمافزار بانکی مشاهده کند.
از سوی دیگر، باید به خدمات بانکداری شرکتی اشاره داشت که همچنان فضای گذشته بر آن حاکم است و با مدل مطلوب جهانی، فاصله داریم. زیرا امروزه در دنیا، فضای بانکداری شرکتی به گونهای است که بانکداری با حوزه کسب و کارها، هماهنگ و نزدیک میشود و بر اساس نوع کسب و کاری که دارند، مجموعهای از خدمات را بر اساس شاخصهای هوشمند و سیستمی، ارزیابی میکند و در نهایت به کسب و کار و مشتری بانک ارائه میشود.
همانطور که اشاره داشتید، در حال حاضر با بانکداری هوشمند، فاصله وجود دارد. حال در این شرایط زیرساختهای قانونی و فنی لازم برای تحقق بانکداری هوشمند چیست و هزینههای پیادهسازی این مدل بانکداری چگونه باید فراهم شود؟
به نظرم در گام اول باید نخبگان این حوزه را در کشورمان حفظ کنیم تا این جوانان نخبه برای تحقق و توسعه بانکداری هوشمند در داخل کشور، وقت و انرژی بگذارند تا شاهد نتایج قابل قبولی باشیم. از نظر هزینهای هم معتقدم بانکها، پتانسیل تامین هزینه در این فضا را دارند، البته نکته مهم این است که پولی که بانکها برای تحقق و توسعه بانکداری هوشمند هزینه میکنند، به چرخه مالی بانک بر میگردد.
به بیان دیگر، هزینه هوشمندسازی و مدرن کردن خدمات بانکداری، خیلی سریع به بانک بر میگردد. مثلاً الان موضوع حذف شعب بانکی را در نظر بگیرید، خب بانکهایی که در حال حاضر شعبهای ندارند، هزینههای پایینتری هم دارند و در عوض درآمد بالایی را حتی با نداشتن شعبه، محقق کردهاند، بنابراین تحقق و توسعه هوشمندسازی و دیجیتال شدن صنعت بانکداری کشورمان باعث میشود تا به مرور زمان، هزینهای که برای این فرایند شده است، به چرخه اقتصادی و مالی بانک برگردد.
اما در خصوص بخش دیگر سوال یعنی زیرساختهای قانونی، باید اشاره داشت که یک مقداری در شورای عالی مبارزه با پولشویی و شورای عالی پول و اعتبار که بعضاً قوانین بالادستی را تنظیم میکنند، از فضای کسب و کارهای امروزی عقب هستیم. به عنوان نمونه، در موضوع احراز هویت دیجیتال و آنلاین، تقریباً در اواخر سال گذشته یا اوایل امسال بود که در شورای مبارزه با پولشویی و با پیگیری بانک مرکزی به نتیجه رسید. یعنی برای یک احراز هویت آنلاین و بعد از این همه سال که اپلیکیشنهای بانکی و گوشیهای هوشمند فراگیر شدهاند، مسئله احراز هویت آنلاین به نتیجه رسیده است. یا امروز خدمات پرداخت غیرتماسی در ایران وجود ندارد، یعنی پرداختهای مبتنی بر NFC یا QR تقریباً نداریم. اینها به این دلیل است که در برخی مواقع، ریل قانونگذاری عقبمانده است، یا بعضاً به شکل اشتباهی ریلگذاری شده است. مثلاً در حوزه کیف پول که یکی از ابزارهای خوب برای توسعه بانکداری هوشمند هستند، هنوز قانون مربوطه در اینباره اصلاح نشده است.
در مجموع معتقدم اگر به موضوع ریلگذاری در این بخش سرعت دهیم و از تجربه جهانی و اتحادیه اروپا بهرهمند شویم، مسیر بانکداری هوشمند به شکل مطلوبی طراحی میشود. از سوی دیگر، مهم است که در این زمینه، یک مقداری هم پیشتاز باشیم. یعنی رگولاتور جا نماند و جنس کار هم باید نظارت باشد. این مسئله باعث میشود تا بخش خصوصی به این فضاها وارد شود و شروع به رشد و توسعه کند. رگولاتور هم سعی کند که به صورت مرحلهبندی به مسئله توجه داشته باشد و مسائل را ببیند، چرا که اینگونه نیست که یکشبه به یک سند ایدهآل برسیم.
یکی از مشکلات نظام بانکی، موضوع ناترازی بانکهاست. به نظر شما توسعه بانکداری هوشمند تا چه اندازه، به حل این مشکل در شبکه بانکی کمک خواهد کرد؟
معتقدم بانکداری هوشمند نقش مهمی در زمینه حل معضل ناترازی بانکها دارد. اساساً یک بخش عمده از مسائلی که حتی برای رگولاتور هم مطرح است، موضوع عدم امکان نظارت بر فضای سنتی است. در فضای سنتی، خیلی مواقع اتفاقات کارشناسی و یا کارهای دفتری و اداری اتفاق میافتد که بعضاً با ابزار سیستمی قابل کنترل، رصد و پایش نیست، اما وقتی که همه این موارد در یک بستر دیجیتال و هوشمند قرار بگیرد که امکان رصد بدهد تا مشخص کند که رگولاتور و مدیریت بانکها، بر اساس دیتای موجود، تصمیم درستی میگیرد یا خیر، بنابراین تغییر شکل از سنتی به نظام هوشمند، به تصمیمسازی موثر کمک میکند و وقتی به تصمیمسازی کمک میکند، در نتیجه به بانکها کمک میکند که بهتر و درستتر رفتار کنند و تصمیم بگیرند و در نهایت زمانی که بانک تصمیمات درستتری بگیرد، احتمالاً ضررهای کمتری را به بار میآورند.
بنابراین برای رگولاتور این امکان را فراهم میکند که بتواند پایش کند تا اگر بانکی در حال تخلف است و یا بانکی در فضای اقتصادی بحران ایجاد میکند، سریع ورود کند. یعنی اگر بانکی تخلف کند، به این صورت نیست که سه ماه بعد یا شش ماه بعد، صورتهای مالی استخراج شود تا مشخص شود چه اتفاقی افتاده است. اما در وضعیت هوشمند، بلافاصله میتوانیم این مسئله را رصد و پایش کنیم و در یکی دو روز آینده، مطلع شویم که چه مشکلی در کدام بانک پیشآمده است و جلوی آن را به سرعت بگیریم.
از سوی دیگر، وقتی که بانکداری دیجیتال ذیل بانکداری هوشمند قرار میگیرد و به صورت مشخص برای مشتریان حقیقی و حقوقی، طرحهایی تعریف میشود، هزینه تمام شده ارائه خدمت نیز به شدت پایین میآید. تصور کنید خدمات پایه بانکی که امروز میتوان به شعبه مراجعه نکرد و آنها را به صورت آنلاین دریافت کرد، منجر به کاهش هزینه شعب و همچنین تعدد شعب منجر میشود، بنابراین با کاهش هزینه تمام شده در شبکه بانکی و افزایش دریافت کارمزد بانکی، عملاً ناترازی بانکها از بین میرود و بانکها به سمت تراز شدن حرکت میکنند.
حال با توجه به مواردی که اشاره داشتید، بانک مرکزی چه رویکرد و برنامهای را باید در دستور کار قرار دهد تا به توسعه بانکداری هوشمند منجر شود؟
به نظرم در شرایط فعلی، مسائل مختلفی همچون بازار ارز در لایه بانک مرکزی مطرح است. این مسئله باعث شده تا تفکیک مسائل و حوزهها به شکل کارگروههای فراسازمانی و فرانهادی اولویت داشته باشد، تا یک سری از مسائل پیش برود و حل شود.
به طور مشخص، وقتی در خصوص بانکداری هوشمند صحبت میکنیم، باید این سوال را بپرسیم که اساساً این موضوع تا چه اندازه برای بانک مرکزی دغدغه است؟ یعنی مثلاً آیا بانک مرکزی حاضر است در شرایط حاضر موضوع ارز را در اولویت پایینتری قرار دهد و به موضوع اسناد رو به جلوی بانکداری هوشمند بپردازد و درباره آن صحبت کند؟ یعنی آیا قرار است رو به جلو حرکت کنیم یا به میزانی دغدغهها زیاد است که سیاستگذار را صرفاً واکنشی کرده است؟ بنابراین معتقدم بانک مرکزی بایستی رویکرد کنش گری داشته باشد و نه واکنشی.
معتقدم روح حاکم بر بانک مرکزی باید روح توسعه محور باشد. حداقل باید تقسیم وظایفی در بانک مرکزی صورت بگیرد تا یک تیم، تماموقت خود را برای توسعه بانکداری هوشمند بگذارد و دائماً رو به جلو ببینند و برنامهریزی برای آینده داشته باشند. تیم دیگری هم باید به مسائل فعلی تمرکز کند و در نهایت این دو تیم باید نگاه به گذشته نیز داشته باشند و با یکدیگر دائماً همفکری داشته باشند، به گونهای که برنامهها و اسنادی که تیم توسعهای مینویسند مشکلات فعلی را به شکل پایهای و زیرساختی حل کند، به بیان دقیقتر، در آینده هم مسائل و چالشهای فعلی را نداشته باشیم که بخواهیم نسبت به آنها دوباره واکنش نشان دهیم.
سلامت نظام بانکی همواره از مسائل مهم و مورد توجه سیاستگذاران پولی بوده است. به نظر شما تحقق بانکداری هوشمند، چقدر میتواند به این مهم کمک کند؟
ابتدا باید توجه داشت که هر جایی که انسانها نقش ایفا میکنند و درگیر هستند، امکان خطا و تخلف وجود دارد. حالا هر جایی که انسانها کار میکنند، ولی حداقل، دیتا و اطلاعات در جایی به صورت لحظهای ثبت میشود و این ثبت آنی در یک سیستم متمرکزی قرار میگیرد، عملاً باعث میشود تا قدرت تشخیص را به سیستم بدهیم و این سیستم است که میگوید در کجا چه تخلف و اتفاقی افتاده تا بتوان با آن برخورد به موقع داشت. بنابراین معتقدم در موضوع نظارت شبکه بانکی، هر چقدر در حوزه دیجیتالی شدن تلاش کنیم، باز هم عقب هستیم و کافی نیست، چون این موضوع یک ابزار نظارت است و باید به آن توجه ویژهای داشت.
با یک مثال میتوان این موضوع را بهتر بیان کرد، چک فعلی تا قبل از اینکه صیادی شود، صرفاً یک برگه کاغذ بود، چقدر تخلف و مشکلات به همراه داشت؟ اما از زمانی که همین چک کاغذی در جایی فقط ثبت و تاکید شد که باید ضوابط سیستمی رعایت شود، میزان چک برگشتی بسیار کاهش یافت و بسیاری از چکها وصول میشود، بنابراین با هوشمند و سیستمی شدن فرایند صدور و وصول چک در سامانه صیاد، امروز اعتبار به چک برگشته است، بنابراین همه موارد در این فرایند نظارتپذیر شده و امکان رصد فراهم شده است.
به نظر شما با توجه به اهمیت توسعه بانکداری به سمت هوشمندسازی، آیا در برنامه هفتم توسعه به این موضوع توجه شده است؟
سندی تحت عنوان بانکداری در حال بررسی و تصویب در مجلس هست، اما معتقدم آن سند خیلی نمیتواند بانکداری ما را متحول کند، چرا که جایی که میتواند به تحول بانکداری کمک قابلتوجهی کند، بانک مرکزی است. یعنی اسناد مجلس عمدتاً اسناد بالادستی هستند و به شکل کلان به موضوعات نگاه میکنند، بنابراین در اینجا نقش بانک مرکزی خیلی پُررنگ است و بایستی با فاصله گرفتن از فضای سنتی بانکداری، به سمت بانکداری هوشمند حرکت شود تا نتایج خوبی حاصل شود.
نظر شما